«وِی ران» یک دانشجوی فارغالتحصیل است که بهطور اتفاقی توسط یک گربه، به دنیایی کشیده میشود که در تصورش هم نمیگنجید چنین دنیایی وجود داشته باشد. او که به دنبال راهی برای برگشت به خانه خود میگشت، متوجه شد تنها راهِ برگشت، قطاریست که هر شش ماه یکبار پدیدار میشود. او تصمیم گرفت بهطور موقت در مغازهی گربه، یعنی «رویای واهی» زندگی کند. وِی ران بهطور غیرمنتظرهای متوجه میشود هرجا که میرود فلسهای اژدها پدیدار میشوند و هروقت که این اتفاق میافتد، باعث ایجاد تاثیرات بسیار عجیبی میشود.