مانهوای Reborn as the Enemy Prince بهصورت pdf فارسی
صدای زمزمه زندگی را در گوشم میشنیدم. نفس کشیدن سخت بود…. نگاهم را بالا بردم و به دوردستها خیره شدم. با این حال، تاری دید من چیزی را نمیدید. نور شروع به محو شدن کرد. این آخرین خاطره من بود. وقتی یک بار دیگر چشمانم را باز کردم، 10 سال قبل از آن آخرین خاطره بود. و از همه چیزهایی که میتوانستم تبدیل شوم، این کشور دشمن بود که Secretia را به ویرانی کشاند – من سومین شاهزاده کایریس کالیان شدم.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.